رفیق با خودت آشتی کن😊🤝
شنبه ۲۵ مرداد ۹۹
/
بازدید : ۱۵۱
گاهی هیچی جور نیست باهات !
حتی آسمون هم باهات بیشتر از قبل تلخی میکنه ؛ اگه گرمه گرمتر میشه هواش اگه سرده سردتر ...
صداها برات دلهره آور میشه و غمناک و آهنگا پر میشه از نواىِ بی وفایی و حسرت ...
اخبار رو که میخونی ناامیدتر میشی وقتی توجهت جلب میشه به مرگِ یه دختر بچه ...
دست و دلت به هیچ کاری نمیره ، وسایل اتاقت به هم ریخته میشه
خلاصه بگم : گاهی همه ی دنیا میره یه طرفِ میدون و تو هم اون طرفِ دیگه ش هستی ! جنگه !
جنگی که تن به تن نیست ... همه علیه یکی ان !
سرِ جنگ داری اما توانشو نه ! تو هم میری تو جبهه ی حریف . تو هم میشی یکی از همون بی وفایی ها، حسرت ها، نا امیدی ها ، آشفتگی ها ...
ولی میدونی ، انگار یه وصله ی ناجوری بینشون !
باهاشون جمع میشی اما توشون حَل نمیشی !
تو از جنس اونا نیستی ...
اونجایی که می فهمی از جنسشون نیستی ، دقیقا همونجا فاصله تو ازشون بیشتر میکنی ، قدم به قدم میری عقب تر ، دور میشی ، تا جایی که ازشون کنده شی !
فقط واسه یکی چند ساعت طول میکشه واسه یکی روزها...
تو ، وجودت قشنگه ، کینه نداره ، نا امید نیست ، آشفته نیست ، تو وجودت میتونه دوستْ داشته باشه ...
از اینجا به بعد یه دست میکشی به سرت ، موهاتو میدی عقب ، جمعشون میکنی و با یه کِش مهار میکنی این خشمِ آشفته رو ...
اون موقه دیگه آهنگا همشون از بی وفایی ها نمیگن ، سبکت میکنن ، پُرِت میکنن از خودت ...
نمیدونم چقد متوجه حرفام میشی ؛ میخوام بگم همه چی قشنگ تر میشه برات !
رفیق ! با خودت آشتی کن ...
اگه وسطِ این ساعتایِ بی رحمی گیر کردی ،
اگه با خودت به هم زدی ،
اگه هیچی برات قشنگ نیست ،
با خودت مصالحه کن ...
و از بعدش دیگه من حرف نمیزنم ، میذارم این حسِّ خوب و خودت توصیف کنی ...