بارون کرونایی🌧🌧
سلام سلام امروز بعد از مدتهااا هوس نوشتن کردمم .البته هوسه نوشتنو دارم منتها درسها و فیلمها ی رگباری که استادااا میزارن دیگه هوش و حواس نمیزاره واقعااا🤦🏻♀️.من موندمم بخداا اینا روزی که باهاشون کلاس داشتیمم هنر میکردن خیلیی میتونستن یک درسو تا اخرش بدن که اونم اگه واقعا معجزه میشد تموم میکردن درسو الان یه روز میان ۷تا فایل بارگزاری میکنن .مجال نفس کشیدنم ازمون گرفتنن🤦🏻♀️🤦🏻♀️😢.ولی از طرفیی امروز یه روزه بارونیه قشنگه اینجا آی که چقد دلم بارونه پاییزی میخواست با این شدت ،چقدر دلمم واسه قطره های بارون رویه پنجره اتاقم که بخاطره دیدنشون باید از کمد مثه گربه بزنم بالا تنگ شده بود واقعا😅😅.چقد دلم میخواست الان بیرون بودمم زیره بارونن ولی این کرونا امان از این کرونا که نمیشه میگن بارونااا هم خطراکن تو این مدتت 😢😢.اخ که این کرونا معلوم نیست تا کی میخواد ادامه بده واقعا چند نفر دیگه باید جونشونو بدن تو این راه معلوم نیست.امیدوارم تو این روزا هیچکس هیچ عزیزشو بخاطره کرونا از دست نده و هممون بتونیم جون سالم به در ببریم.امیدوارم یه روز بیاد باز بتونیم همو محکم درآغوش بکشیم بدونه ترس از این بیماری.امیدوارم یه روز بیاد این فاصله هایی که بینمون افتادهه بخاطره این بیماری رفع بشههه.و به زندگیه قشنگمون برگردیم😇😊