افکار ناشناخته ی من

فعلا که هستیم؛ دنده نرم هر آن‌چه پیش آید.

بحث کنکور و فشار حرف های اطرافیان😖

/ بازدید : ۱۳۷

همه چیز خوب بود داشتم زندگیمو میکردم راهمو میرفتمم.واز طرفی یادمه وقتی اومدم دانشگاه گفتم دیگه تموم شدهه آزاد شدم از بند کنکورو او درساا ولی با شنیدنه حرفای استاد راهنماا که گفت آقای نوریی بهترین استاد دانشگاه باسوادترین استاد آناتومیی کارشناس ارشد رادیولوژی همیشه میگه اگه زمان برگرده عقب باز کنکور شرکت میکنم.تمام ذهنمو افکارم بهم ریختم حس کردم این دوسالی که دانشگاه خوندم اصلا این همه مدتی که درس خوندم پوچ بوده به پایان نرسیده بلکه تازه بعداز این ۴ سال قراره شروع شهه.فکر کردن به کنکوره دوباره حالمو بد کرد باعث شد احساس خفگی کنم .اتاقی که بعداز کنکور شده بود جایگاه امن برام بهم حسه قفس بده زندان بده دلم میخواست ازش فرار کنم.حالم بد شد هروقت اسم کنکور میاد حالم بد میشه اون جای زخمی که بعداز کنکور بخاطره اعصاب روبدنم موند تازه داشت ترمیم میشد حس میکنم دوبارهه پررنگتر شدنن😢🥺.اینا تقصیره بقیس فشارا و حرفای بقیس باعث شد مریض بشمم .نتونم نفس بکشمم باعث شدم برگردم به عقب ببینم کله عمرمو بخاطره بقیه زندگیه کردم فقط یه رشتمو خودم انتخاب کردم و باعشق واردش شدم اونم اینقد از ترم یک هی مامان گفت انصراف بده بیا بیرون که الان به جایی رسیدم که خودمم نمیدونم چه حسی به رشتم دارم پاک گیج شدم .مثه ادمایی که وسطه دوراهین گیر کردن این رشته چیزه که باید تمومش کنم خودم انتخابش کردم با عشق واردش شدم بخاطرش جنگیدم و دوسش دارم من از لحظه لحظه سره کلاسه نوری بودن کیف کردم لذت بردم کلی چیزا یاد گرفتم و حس میکنم خیلی چیزا هست که بخوام باز ازش یاد بگیرم.من همکلاسیامو دوست دارم بهشون عادت کردم و بیشترازهمه خواهراموو میگم خواهر چون دیگه اینقدر صمیمی شدیم و کنارهمم خاطره رقم زدیم این مدت کمم که دیگهه هیچ حسه غربتی بینمون نیست همش عشق و صمیمیتهه.خیلی فکر کردمم کله این مدتووو به این نتیجه رسیدم که چقد بده آدم تو خانوادش بچه ی همسن خودش داشته باشهه بعدم رقابته ناسالم باهاش داشته باشه یعنی خانواده ها باعث بشن که  این حسادتو رقابته کوفتی مثه آتیش به جونه منو بچه های همسنم تو خانواده بیفتهه اونا نشستن و من رفتم دانشگاه چون تصوره اینکه یه بار دیگهه بشینم پای این کتابا و پشته کنکور بمونم واسم سخت بود واقعا ولی الان ترمه سه ام و اونا هنوز نشستن نه واسه پزشکی دندون دارو واسه رشته های دیگه که من یادمه به رتبم میخورد و از اون کسی که واسم انتخاب رشته کردم پرسیدم و گفت به دردت نمیخورهه و باید علاقه داشته باشی وواسم نزد اون رشته هارو البته دوره ما این رشته ها تو بورس نبود الان دوسالیه که خیلی اومده تو بورس و دیدن اشتغال زایی داره و  حالا هرچی دیگه گذشته و هی مامان میگه دعا کن اونا به این دو رشته رتبشون نخوره .والا خودت افسوس میخوری که با این توانه علمیت زود هولکی شدی رفتی دانشگاه مامان نمیفهمه من خودم دغدغم این هست نگرانه این موضوع هستم با گفتنش داغمو هی تازه میکنه اصلا الان وقته گفتنش نیست.به قوله خواهرام خیلیا دوست دارن جای تو باشن الان خیلیا سه سال نشستن و رادیو اوردن تو باید از رشتت از حالت لذت ببری نه ناراحت باشی مگه تو چند بار دیگه میشه بیست سالت و میتونی خوش باشی جوونی کنی .درس یه بخشی از زندگیه ول یهر چی تو عمرم نگاه میکنم من همش درس خوندم کله زندگیمو صرف درس کردم.دلم حسابی پر بود دیگه ببخشید سره شمارم درد اوردم.جدا از این اکنون گردن دردی گرفتم که دردش تویه دست چپمم انداخته ودرده فوق العاده بدیه نه میتونم بخوابم نه بشینم😢.

مثه همیشه اومدم بگم مهربونا واسم دعا کنید که همه چیز خوب پیش بره و حالم خوب شه و اگر دارویی چیزی واسه گردن درد سراغ دارید بهم پیشنهاد کنیدد 🙏🏻💞😊

۴
امیر +
۳۰ آبان ۲۳:۴۶

بله درسته این حس حسادت بین خانواده‌ها وجود داره.

اینکه سنگ بچه‌های فامیل رو به سینه‌ می‌زنن متاسفانه نتیجه‌ی خوبی نداره و بدتر از اون عوض اینکه بچه‌ها با هم صمیمی‌تر باشن نسبت به همدیگه حس تنفر دارن :(

 

درد دست چپ و گردن رو گفتین یاد سال کنکورم افتادم که روزها و شب‌ها به خاطر این درد خوابم نمی‌برد و یا اینکه نمی‌تونستم درس بخونم ،

ولی خب گذشت :)

پاسخ :
دقیقا همینطورهه
متاسفانه همه دردا منشاشون اعصابههه
mahdi beiki
۰۱ آذر ۰۹:۵۵

این موضوع بیش از حد انتطار تلفات داده

 

پاسخ :
واقعا موضوع دردناکو وحشتناکیههه😢
پسرک تنها
۰۲ آذر ۲۳:۲۲

والا ما ک از وقتی چش وا کردیم واس هدفای بقیه جنگیدیم

اینم روش...!اینو کردیم هدف خودمونو ادامه دادیم

ولی خو تسلیم شدن تو کار ما نی...ب حرف بقیه هم توجهی نداریم...نه با تعریفا جو گیر میشیم و نه با غراشون ناامید...!

تهشم اگ شد ک خداروشکر اگرم نشد ک بازم خداروشکر ما همه تلاشمونو کردیم ... :) 

بیخیال حرف بقیه ، بقیه فقد گوه میخورن

این جمله بالا تا چن وقت پیش تو اتاقم نصب بود واسه این موقع ها

 

-------

بنظرم این کتابو بخون تا. بیکاری...!👇

https://uupload.ir/view/4h57_هنر-رندانه_-به-تخم-گرفتن-رویکردی-غیرمعمول-به-زندگی-بهتر-مارک-منسون-ارشاد-نیک-خواه.pdf/

 

پاسخ :
کاملا باهات موافقممم امیدوارم به هدفت برسیی😇😊
باشه حتما
رها دختر ازادی
۰۹ آذر ۲۳:۵۴

یه موقع ولش نکنیا حسرتش رو دلت میمونه

پدر و مادهام با این مقایسه ها شورشو دراوردن نمیدونم چرا فک میکنن مارو که بدنیا میارن ما نسخه جدیدشونیم باید اهدافشونو بریزن رو ما بگن برو تو واسه همین اینجایی -__-

درون و اهداف و رویاهای هر ادمی با هر ادم دیگه فرق داره مثل اثر انگشتش

پاسخ :
نه خداروشکر عشقم به رشتم نمیزارخ ازش بگذرم
دقیقا همینطوره😇
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان