عکاس تولدم😢📸
با کلی شوق و دوق واسه روزه تولدم به هزار بدبختیعکاسیه خالی سراغ اوردم
چه دردسرایی که ما اونروز نکشیدیم هوا بارونی ،عکاسیا شلوغ،آرایشگاه دیر اکی شد
ولی به هر بدبختی شد رفتم و عکسو گرفتم چون واقعا این عکسا یادگاری میمونن
وامروز گفت کارای عکسامو کرده برم ببینم ،اینقد ناراحت شدم چون زده بود عکسامو با ادیتای غیر طبیعی و بی سلیقش خراب کرده بود.دلم میخواست خفش کنم ،بگم اون روز کلی دردسر کشیدمم که تهش با این عکس گرفتنو ادیت کردنت بزنی عکسامو خراب کنی اما واقعا زبونم بند اومده بود و بدونه اینکه چیزی بگم از مغازه اومدم بیرو والان یکساعت بیشتره تو شوک عکسامم همش با خودم میگم حیف عکسام🥺😥😔😪