روزانه نویسی ۲۲ اسفند📕
امروز هوا بسی دونفرس البته اگه این بادهای شدید بزارن هی مثل پیام بازرگانی نیان و کفترای عاشقو با خودشون نبرن😄😅
نمیدونم چرا بعضی وقتا اینجوری هی یشینم و خودمو غرق در گذشته میکنم نمیدونم میخوام از درونش چی پیدا کنم🤷♀️ خیلی خودمو سرگرم میکنم خیلی میگم باید گدشته رو فراموش کنم ولی مثل اینکه قرار نیست دست از سرم برداره این گذشته هر چی بیشتر فرار میکنم بیشتر منو سمت خودش میکشه
الان باز دچار بی حوصلگی و بی حالی شدم خودمم نمیدونم چی میخوام.زیاد در ماه دچاره این حسه پوچی میشم خصوصا وقتی نزدیک به عید میشیم اخه از عیدای سالای خیلی پیشتر خاطره خوبی ندارم اصلا واسم عادیه اما هنوز راه حلی پیدا نکردم واسش🤕😥
نمیدونم این حس خیلی عجیب غریبه حس میکنم عرق شدم و احتیاج به غریق نجات دارم و خودم نمیتونم خودمو نجات بدم
از این داستان بگذریم من به شدت قفلی زدمم روی آهنگ روزه بمانی که تیتراژ سریال ملکه گدایان هست
ومن این سریالو حتی تکرارشم میبینم خیلی دوسش دارم😍که واستون میزارم اهنگو امیدوارم خوشتون بیاد
و اینکه کم کم داریم وارد سال هزار ۱۴۰۰ میشیم امیدوارم قلبمونو روحمونم مثله خونه هامون خونه تکونی و اب وجارو شه و همه سیاهیا و کینه ها و ناراحتیا پاک شن و با یه عالمه حسه خوب وارد سال جدید بشیم😍😇