افکار ناشناخته ی من

خب سال ۹۹ هم مثله همه سالهای قبل روزای خوب و بد داشتم،ولی پیشرفت بزرگم تو ساله ۹۹ این بود که یاد گرفتم آدمایی که برام ارزش قائل نیستن و آرامشمو بهم میزنن رو حتی اگه واسم خیل یمهم باشن بزارم کنار واینکارم کردم .سال ۹۹ استارت بزرگ شدنم بود ،استارت پخته شدنم که خب چنتا خاطراته خوبمو اینجاا بازگو میکنم😊😁💫

1.دقیقا یه روز مانده بود که سال ۹۹ به یغما برود مامان راضی شد من پایین موهامو رنگ کنم ،اخ که چقد ذوق کردم و چقد ترکیب رنگ آلبالویی و بادمجونی روی موهام قشنگ شده خودم که عاشقش شدم این رنگه هم بره به سلامتی سورمه ای ابی میزنم😄

2.روزی کهه رفتم دکتر رژیم و من که با برنامه های رژیم دیگه یک کیلو کم میکردم  وزن کردم ۵ کیلو کم کرده بودم چشم خودم نزنم حالا که این رزیم همچنان ادامه دارد شماهم چشمم نزنید لطفا😅😁

3.وقتایی که توی کانون زبان تاپ کلاس میشدم و بابا واسم گردنبند طلا گرفت کلا عاشقه طلام و هر بار که بابا واسم طلا خریده بشی دوق مرگ شدم

4.تولدم توی  خابگاه که خواب بودم یهو دیدم هیچکدوم از هم اتاقیا نیستنو به جز دوسه نفر بعد اونا پیشنهاد دادم بریم دریا و منو بردن دیدم بعله تزیین کردن واسمم کیک گرفتنن خلاصه بسی سوپرایز شدم و از شوق اشک میریختم😅😁😂

5.وقتی که مقالم واسه کنکوره بندرعباس قبول شد و استاد کلی تشویقم کرد باورش نمیشد دانشجوی ترم ۳ که هیج دستگاهیو هنوز ندیده کار اموزی نرفته بتونه اینجوری مقاله بنویسهه

6.وقتی که داداش سوپرایزم کرد وواسم ولنتاین باکس خیلی خوشکلی خرید که اصلا فکرشم نمیکردم

7.روزی که نتیجه کنکور رو زدن و رادیولوژی بندرعباس قبول شدم بسی ذوق مرگ شدم البته فک کنم این ماله سال ۹۸ باشه ولی عب نداره 😅😄

9.و دقیقا دیشب که شبکه منو تو اعلام کرد استیج میخواد باز پخش شه امروز به شوقش ۸ و ۵۵ دقیقه تلویزیونو روشن کردم و ۹ شروع شد

10.و اهنگ علی یاسینی که بالاخره اومد بیرون بسی منتظرش بودم قفلیه جدیدمهه گوشش میدم کلی دوق میکنمدریافت

11.روزایی که پست بسته هامو میاره من خوشحال ترینم 😅

با تاخیر نوشتم ولی واقعا این چالش بهمون یاد اوری میکنه روزای خوب زیاد داریم که از ته دل خندیدیم کافیه یه جا بنویسیمشون اونموقع هست که میفهمیم چقدر زیاد بودن این لحظات😊🌱

ببخشید از ۹ بیشتر شد دیگه