افکار ناشناخته ی من

فعلا که هستیم؛ دنده نرم هر آن‌چه پیش آید.

در هم برهم😁

/ بازدید : ۱۳۶

سلام بچه هاا بعداز مدتی طولانی باز گشتم با قدرت تر و سرحال تر از همیشه💪🏻💪🏻💪🏻😁😁(یه جوری میگم انگار رفته بودم سفر قندهار😂😁)

خب دلم براتون خیلی تنگ شده بود خیلی خیلی زیاد.در مورد مریضیمم بگم که خداروشکر زودبهش رسیدم و دونه ها تماما غیب شدنو رفتن البته یه خورده زیادی نگران شده بودم مثله اینکه حساسیت بودهه و به خاطره گرمیه زیاد بوده که مادر جان به خوردم دادن قاشق قاشق عسل نتیجش همین میشه علاوه بر معدم پوستمم تعجب میکنه😁😁.بگذریم حالم خوبه مرسی که حالمو پرسیدید ببخشید کم کار شده بودم منتظر اتفاقایی بودم که خب دیدم نیفتادبگذریم.هی من میام بنویسم هی وسطش یه کار بهم میدن🤦🏻‍♀️.بگم تو این مدت مادره بنده از مریضیم سو استفاده کرد و‌گفت امتحانتم تمون شده دیگه همش به من کار میده یا باید کوهی ظرف بشورم .اون شبم که سالاد ماکارونی انداخت رو دوشم جاتون سبز واقعا هم خوب شد خودم از سره ذوق و ناباوری مثه اینایی که قله اورست فتح میکنن تا سه شب همش این سالاد ماکارونی میخوردم و میگفتم چه خوشمزه شده😁😁🤦🏻‍♀️

امشبم که نگم براتون مادره بنده اصلا نمیتونه نونه سمبوسه بپیچه و مخلفاتشو اورد گفت من بپیچم با اینکه باره اولم بود ولی خدایی خوب شدااا امشب دیگه رسما حس کردم یه اشپز ماهرم😁👩‍🍳.درکل بلدما نمیخوام نشون بدم چون اگه نشون بدم ازم کار میکشن 😁بنده بسی سیاستمدارانه رفتار میکنم و میگم بلد نیسم😊.

خب  از خونه داداشم که نگم براتون بخوره تو سرش هنوز بابام زندس و داره واسه خودش ارث تقسیم میکنه میگه ماشین ماله کسیه که زیره پاشه یعنی خودش و یه واحدم خونه شیراز بابام خریده کلی دکوراسیونه داخلشم بابام پول داده و میگه خونه من 😐😑.چند روز پیش رفتیم خونش چشتون روزه بد نبینه از بدو ورود به خونه لعنتیش شروع کرد کفشاتون اونجا در بیارید رو مبل نشینید وسائلارو اینجا بزارید اونجا نزارید و من برگشتم گفتم ببخشید که یه هزاری خرجه این خونه نکردی بعد حسه مالکیت میکنی ندید پدید .و به مامانم گفتم حاضر شو بریم خونه خودمون ماتم خودشو خونشو بگیریم بس که این ندید پدیده اخه تا چه حد عه عه😐😑حالم بد شد وقتی برگشتیم به بابام گفتم گفتم دوروز دیگه نمیزاره کسی پاشو بزاره تو اون خونه پس خونه به نامش نزن هی پرش نکن بگو خونه توعه والا رسما منو مامانمو میخواست بیرون کنه😐ولی خوب شستم پهنش کردم رو بند که حالیش شه😁😊.

عه تازه یادم اومد امروز عیدهه عیدتون مبارکاا لبتون خندون دلتون شاد زندگیتون سر شار از آرامش😊

و یه دعایه خوبه دیگه اینکه امیدوارم همین روزا خبرای خوب بشنوید و معجزه های قشنگ که از شدت خوشحالی اشک شوق بریزید نگید غیر ممکنه که هیچی تو این دنیا غیر ممکن نیست فقط‌کافیه مثبت فکر کنیم💪🏻😊

۸

میشه برام دعا کنید خوب شم🤒🙏🏻

/ بازدید : ۲۲۹

سلام به همگی دلم براتون زود به زود داره تنگ میشه 😉

خب گفتم امتحاناتم تموم شه که هشت مرداد آخریشو میدمو خلاص دیگه حسابی مطلب منتشر میکنم اما😥دیشب یهو اتفاقی افتاد که.راستش یهو دیدم کله دوتا دستم پر شده از دونه های قرمز یه چیزی مثله ابله اما بد تر قرمزنو تورم دارن اول که خودم حالیم نشد مامانم گفت و من عینه همیشه گفتم خودشون میخوابن

اخه پوشته من حساسه کف دستم دونه میزنه نه به سمته بیرون به سمته داخل وحسابی میفته به خارج یهو صورتم قرمز میشه و بعد فرداش میخوابه اما این نخوابید صبح که بیدار شدم دیدم صورتمو زیر گردنمم پر شده🥵🥴میخارن حسابی مامان ترسید نوبت دکتر گرفت این دکتره تو شهره ما رد خور نداره کارش عالیه .و اگه مسئله جدی نباشه هی شوخی میکنه اما این دونه ها رو جدی گرفت گفت باید کورتن بخورم😪🤒گفت شاید این دونه ها هیچوقت نرن و حتی همه جای بدنمو بر دارن.😭😭

دنیا دوره سرم داشت میچرخید مثله این بود که دیگه زمان همون لحطه متوقف شده و من با شنیدنه این خبر کله ارزوهامو باهم خاک کردم دیگه هیچ ارزویی برام نموند جز اینکه این بیماریه لعنتی که نمیدونم چیه خوب شه😥😥

از اون بدتر اینکه من از این دخترام که هر غذایی نمیخورهه مثلا از ابتدایی به بعد لب به گوشت قرمز و شیر نزدم این باعث شده یه پوکی استخوانه خفیف داشته باشم امیدوارم این کورتنه دیگه کله استخونامو پودر نکنه😥🤒😪

برام دعا کنید که خوب شم خیلی به دعاتون نیاز دارم🙏🏻😥

۱۷

جهان جبران ها💫

/ بازدید : ۷۹۸
تسلاى این جهان این است که 
رنجِ مُدام و پیوسته وجود ندارد. 
غمی می‌رود و شادی‌ای باز زاده می‌شود.
این‌ها همه در تعادل‌اند. 
این جهان جهانِ جبران‌هاست...
 
آلبر کامو
۱۳

مامانه هنرمند🤭😅

/ بازدید : ۱۳۶

 امروز من کتاب تکنیک که امتحانه نفس گیره بعدیهه😥🤦🏻‍♀️با حجم زیاد گذاشتم رو تختم و رفتم از اتاق بیرون و مامانم اومده بود تو اتاق با گوشیه تلفن حرف میزد با خالم اینا بعد که برگشتم دیدم  کتابه تکنیکمو با دفتر طراحیه چهره اشتباه گرفته بالای هر صفحه چشم و ابرو کشیده و صفحه اخرم که یه چهره کامل😅😂🤦🏻‍♀️مادره ما هم پیکاسوییه واسه خودشاا رو نمیکنه😂🤭دریافت

۱۱

امتحان مجازی فیزیک عمومی📖

/ بازدید : ۹۶

من 1 مرداد امتحان فیزیک عمومی داشتم که فک کنمم گفتم اینجا که برام دعا کنید.خلاصه از استاد زحمتکش و هنرنماییاش نگم که هر چی بگم باز کمه🤦🏻‍♀️.خب این ترم مجازی شد اولش که این استاد ۱۴ تا لینک گذاشت گفت دانلود کنید فیلماشو ببینید خودتون جزوه کنید حالا فیلما چی بود یه استاد از خودش مزخرف تر توش تدریس میکرد .کلا این استاد خیلی گشادو خسته هست همون راحت طلبه خودمون😅.خلاصه این لینکایی که گذاشته بود نصفشون باز نمیکرد وبعد کلی صحبت کردن گفت باشه خودم واستون فیلم پر میکنم و دقیقا ۵ هفته به امتحانات پایانترم مونده بود.خلاصه گفت هر هفته یه مبحثو درس میدم فیلماشو میزارم چشمتون روز بد نبینه اولین فیلمو که گذاشت اول که کتاب هالی دی گرفته بود دستش مثه انشا از روش میخوند بعد ایتقد صدا جارو برقی دیگ و قابلمه آیفون خوته میومد صدا استاد نمیومد😂🤦🏻‍♀️همه بچه ها میگفتن فک کنم زنش خونه نبوده به این شپرده خونه رو تمیز کنه🤦🏻‍♀️😂.هیچی خلاصه اینجوری درس میدهه ولی توانایی عجیبی در انداختن داره کلا خوراکش انداختنه.شب قبله امتحان اعلام کرد رو کاغذ آچار با خودکار مشکی شماره سوال بزنید و ماشین حساب اماده کنید و این چیزا بعدم جواباتون پی دی اف کنید تو سامانه بارگزاری کنید گفت ۱۰ سوال ۷۵ دقه من گفتم خیلی خوبه یعنی همه گفتن خوبه چمتون روزه بد نبینه🤦🏻‍♀️😥ساعت ۱۰ صبحه روز ۱ ام که من واقعا خیلی خونده بودم همشو از حفظ بودم( کلا به فیزیک علاقه دارم عمدا زدم رادیو چون بیشتره کارش با فیزیکه ولی این استاد یه کاری کرد من از فیزیک متنفر شم اصلا🤦🏻‍♀️)وارد شدم سواله اول خودش ۱۵ دقه خوندش طول میکشید هر سوال سه چهار خط تازه الف ب ج داشت یعنی رسما ۴۰ سوال میشد تازه فهمیدم گولمون زدهه🤦🏻‍♀️😥کلی استرس داشتم دستام یخ زده اصلا کلا حالم خوب نبود حل کردمااا ولی خب واقعا تایمش کم بودد نمیشد درست تمرکز کرد آخرش اومدم بارگزاری کنم دو ثانیه مونده بود و از سایت خارج شد من زدم زیر گریهه داداشم که طبقه بالا بود از صدای گریم بیدار شد.دید گریه میکنم اومد سریع پی دی اف کرد جوابامو فرستادم واتساپه استاد نمیدونم این استاده لعنتی قبول کرد یا نه تازه سینم کرد ولی هیچی نگفت .حیف که نمرم زیره دستشه والا میدادمش زیر فحش خیلی بی انصاف بازی در اورد هم این ترم پدره مارو دراورد هم ترمه پیش از شانشه بد تنها استاده فیزیک دانشگامونم هست مدامم باهاش داریم🤦🏻‍♀️😥.فقط امیدوارم هیچوقت یه همچین استادی گیرتون نیاد و اینم این ترم منو پاس کنه که اصلا تحملش ندارم برم دوباره سره کلاسش بشینم 😥😥بیخیال این صبح مزخرف گذشت و من استوری گذاشتم و یکی باهام حرف زد که اصلا فکرشو نمیکردم منو ببینه اونقد خوشحال شدمم که نزدیک بود اشکه شوق بریزم ولی اینقد صبح اشک ریخته بودم دیگه اشکی برام نمونده بود😥😥درسته کم بود ولی همین دوکلمه کافی بود که صبح لعنتیو فراموش کنم بخندم حالم خوب بشه😍😊.راستش یه اتفااقایی واسه ادم میفته که ادم فکرشم نمیکنه.باباته هر اتفاقه خوب و بدی که برام میفته واقعا خداروشکر میکنم  که اینقدر بااینکه خیلی جاها پام لغزید خطا کردم بازم دستمو گرفت روشو ازم بر نگردوند بازم هوامو داشت .یه وقتایی یه اتفاقایی باید بیفتن که تلگر بشن واسه ادم که بیشتر از پیش به خدا نزدیک بشهه .خداجونم دوست دارم بازم هوامو داشته باش💫💞😊 

۲

ما زنده به آنیم💫

/ بازدید : ۱۰۴
ما آدم ها زنده به آنیم که بی تفاوت از کنار وقایع روزگار خود نگذریم
و اگر در برابر زشتی ها سکوت کنیم، آنگاه چه نام داریم ؟!
و این روزها اگر ببینم که کوه ها یکی یکی شکافته می شوند و دریاها یکی یکی خشک تعجب نخواهم کرد 
و خنده ی تلخی که خود راوی ماجراست :)
۳

مکث کردن را تمرین کنیم🍀🍃

/ بازدید : ۲۲۴
مکث کردن را تمرین کن
وقتی شک داری
وقتی خسته ای
وقتی عصبانی هستی
وقتی استرس داری
مکث کن و هیچ تصمیمی نگیر🌱
۱۰

زندگی ادامه دارد🙂

/ بازدید : ۱۷۷
ناگزیرترین حالتِ زندگی اینجاست که *ادامه دارد...*
 
آدم‌ها می‌روند، دلخوشی‌ها به پایان می‌رسند، زمانه سخت می‌گیرد و دلیل محکمی برای خندیدن نمی‌ماند، اما هر طلوع آفتاب، این واقعیتِ اجتناب‌ناپذیر را به صورتِ انکارِ آدم‌ها می‌کوباند که "زندگی ادامه دارد".
رفتنی‌ها می‌روند، ماندنی‌ها می‌مانند، عزادارها رخت سیاهشان را بیرون می‌کنند، دستی به موهایشان می‌کشند و برای ادامه‌ی روزمرگی‌هایشان راهیِ جاده‌های پرپیچ‌و‌خمِ زندگی می‌شوند، بلاها فرو می‌ریزند، آدم‌ها زیر آوارها مدفون می‌شوند، خودشان را بیرون می‌کشند، می‌تکانند و با تمام درد، ناگزیرند به ادامه، ناگزیرند به فراموشیِ دیروزها و سرسپردن به امروزها...
واقعیت این است که ما ذرات معلقی در فضای بیکرانه‌ی روزگاریم و مشکلات و احساسات و دردهایمان تاثیری روی جریان پیش‌رونده‌ی زمان ندارد!
اسب زمان، بی‌تفاوت و دیوانه‌وار، به پیش می‌راند و زندگی با تمام تلخی و شیرینی و خوبی و بدی‌اش، در غیرقابل‌پیش‌بینی‌ترین حالتِ ممکن، *ادامه دارد...*
 
[نرگس صرافیان طوفان]
۴

روزنوشت ۳۱ تیر📄

/ بازدید : ۱۵۰

خب الان از اون وقتاییه که عجیب حس کردم چقد مامانمو دوست دارم ،چقد واقعا قلبش بزرگه و پر از محبت😍.اینجانب فردا امتحان فیزیک عمومی داره با استادی که کارش انداختنه مثل آّبه خوردن بچه های پزشکی دارو دندون حتی بچه های خودمون ترم پیش که باهاش فیزیک پیش دانشگاهی داشتیم ۲۷ نفرو انداخت فقط منو دوتا دیگه پاس شدیم.و فیزیک عمومیم درسه سختیه خدایی،این استاده هم از هر لحاظ مزخرفه بزور حرف میزنه کتاب فیزیک هالی دی رو ازش بگیری یه کلمه هم نمیتونه بگه مثه انشا فیزیک درس میده🤦🏻‍♀️😑.بنده وقتایی که امتحانم سخت باشه و چیزیو یاد نگیرمم دیگه اخلاقه سگی پیدا میکنمم و پاچه کله اعضای خانواده رو به یه طریقی میگیرم.مامانم بنده خدا هم مطلومتراز همه گیر اوردم اوله صبح با خشونت سرش داد زدمو اونم ناراحت شد گفت ایشالا که بیفتی واقعا دیگه اشک تو چشم جمع شده بود میگفتم نکنه آه کشیده دلش شکسته نفرینم کنه فردا بیفتم چون واقعا این استاده غیر قابل تحمله حوصله اینکه یه ترم دیگه باهاش ای درسو بردارم اصلا ندارم😥🤦🏻‍♀️.خلاصه همینجوری خودم ناراحت شدم بعد از ۱ ساعت اومده میگه وضعیتت چطوره سفیدی قرمزی یا هشدار ووایساده جلو آینه واسم میرقصه و دلقک بازی در میاره😂😅.اونجا بود که حس کردم چقدر من دوسش دارم چقد زود فراموش کرده چقد به فکرمه واقعا اگه نبود که من رسما سکته رو زده بودم.اونجا بود که فهمیدم چقد دختره لوس و نازنازی هستم چقد مامانمو اذیت میکنم ولی هیچی نمیگه(البته جرات نداره بگه ها چون خودش اینجوری بارم اورده😂🤦🏻‍♀️😉🤭)

میدونم گفتم امتحانام تموم میشه بعد مطلب براتون منتشر میکنم اما طاقت نیاوردم .در واپسین نفسهای امتحانات به سر میبرم یعنی اینو که فردا بدیم دوتا میمونه بعدش خلاص بالاخره طعم تابستونو میچشم🙂🤗

خبری از انگیزه مثبتمم نیست البته چن روزی استوری اینستا نذاشتم که ازش خبر دار شم ولی هر لحطه که بهش فکر میکنم حالم خوب میشه و انگیزه میگیرم🤗😊

برای امتحانه فردام دعاکنید چون به شدت سخته دعا کنید پاس شم همتونو دوس دارم خیلی زیاد🥰🌹

شهادت امام جواد رو هم به همگی تسلیت میگم 

۶

🙂🌈

/ بازدید : ۱۴۰
‏در زندگى‌تان
کسانى باید باشند
‏که بتوانند با مداد سیاه
‏رنگین‌کمان نقاشی کنند...
 
#اسد_اوزجان
 
 
شبتون آروم🌚
۶
عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان