در وجود من هزاران زن زندگی میکند👩🌾
روزنوشت ۲۷ تیر ماه📄
سلام بچه ها امیدوارم حاله همگی تون خوب باشه .راستش خیلی وقته مطلبه جدید منتشر نکردم اخه واقعا وقت نمیکنم امتحانا دست و پاموو به شدت بسته .اومدیم یه برنامه امتحانیه خوب خودمون دادیم به دانشگاه وقتی تاییدش کردن متوجه شدیم که همه درسای سختارو انداختیم اخر 🤦🏻♀️.از ۱۴ تیر امتحانا شروع شد خداروشکر تا اینجارو با اقتدارپشت سر گذاشتم .البته ناگفته نماند نوری جون استاده اناتومی و ثبت تصاویر عجیب چرزوند مارو و چون کلا میخواد مچ دانشجو بگیر سوالای خارج از مبحثم داده بود ولی خب دیگه.این امتحان و اموزشه مجازی هر چند چیزی به علم و دانشه ما اضاف نکرد ولی باعث شد کلاسمون متحدشن و یه گروه زدیم که اسمش کمپ حمایت از دانشجوهاست ۱۷ نفریم توش و اونجاا هر امتحانو باهم فکریه هم جواب میدیم 😅😅.البته بگم من خیلی توش فعالیت نمیکنم ولی خب پیشنهاد خوبی بود بنظرم.فردا روزه سختیه امتحان فیزیک پرتو دارم و من چون نطام جدیدم خیلی از این مطالبو نداشتم تو کتابم و برام یه خورده سخته استرس دارم استادشم میگن سخت گیر حالا تا ببینیم فردا چی میشه امیدوارم اینم با اقتدار بتونم رد کنم شما همم مثله همیشه برام دعا کنید .این روزا جز درس و کتاب و امتحان که حالو روزمو داغون کرده و اونقدر تو فشارم که حتی ناهارو شامم تو اتاق میخورم اتفاق یا بهتره بگم معجزه عجیبی داره برام رخ میده که خیلی به پایانش امیدوارم.تنها انگیزم شده همین معجزه صبحا به امیدش لبخند میزنم و باعشق بیدار میشم و شبا با آرزویه اینکه بازم روزه بعد تکرار شه از خواب بیدار میشم.درکناره این همه فشار این معجزه و امید بهش حالمو خوب میکنه.خب دیگه همه چیو گفتم چیزی نمونده دلم برا همتون خیلی تنگ شده ببخشید امتحانام تموم شه باز میام متن میزارم و برا تک تکتون نطر میزارم واقعا الان وقت نمیکنم و یه چیز دیگه امروز روز دهوالعرضه حسابی دعام کنید😊🙏🏻دوستون دارم خیلی زیاد
خب این عکس رو دلم نیومد بزارم سخنان گهر بار مدیر گروه کمپ حمایت از دانشجویان😅دریافت
این داستان بحران و استرس پیش از امتحان😑😐
در ساعاتی پیش که داشتم به پایان درسه نفرت بار انقلاب اسلامیی نزدیک میشدم و میخواستم یه نفسه راحت بکشم آقای س.ع نماینده محترم کلاسمون تو گروه اطلاع رسانی یه پی دی اف فرستاد و گفت این بیانیه ی دوم انقلابه و ۱۲ سوال تستی ازش میاد سه نمره ارفاقی داره و اونجا بود که من رفتم بیرون و با بغض گفتم یکی بره واسم جزوه کپی بزنه و مامانم پرسید جزوه چی گفتم یکی از این استاد نفهم بپرسه که ما فردا امتحان داریم تازه ساعت ۷ عصر جزوه فرستاده و زدم زیر گریه.مامانم گفت زنگ بزن به آقای م که همیشه برات جزوه کپی میکنه بگو کپی کنه تا بریم ازش بگیریم.و اومدم تو اتاقم یا همون لونه همیشگیم و درو محکم بستم مامانم که فهمید خیلی ناراحتم گفت نخون من میخونم تو بقیشو بخون و اونجا بود که من بسی شاد شدمم.و کلی ازش تعریف کردم گفتم وای که چقد من دوست دارمم😅😅🤗🤗😊
خلاصه زنگ زدم آقای م گفت که من ۹ شب به بعد کپی میکنم براتون بیاید ببرید .و به مامانم گفتم نه شب به بعد کی میزنه گفت پس خودت بخون من تایم ندارم.و من باز بغض کردم گفت دختر تو مثه خرم سلطان تو فیلم حریم سلطان میمونی فقط یاد گرفتی بقیه کاراتو انجام بدن همش دستور بدی بقیه اطاعت کنن و من بسی تفکر کردم دیدم راس میگه من دقیقا همونجوریم ولی اگه به زیباییه خرم سلطانم باشمم که دیگه چه عالی😂😂🤦🏻♀️
و بنده در این ساعت هنوز استرس دارم چون فردا دوتا امتحان تربیت بندی تستی و انقلاب داریمم برام دعا کنید از هردو سربلند بیرون بیام و مامانم زیر قولش نزنه و بخونه جزوه رو واسه فردا امتحان من و بهم کمک کنه🙏🏻😊
پیامدهای روشن کردن وای فای😅😉
امدم یه فاجعه تعریف کنم.ما تو خونه وقتی وای فای روشن میکنیم با تلفن که مامانم یا بقیه حرف میزنن صدا درست به طرف مقابل نمیرسه و صدا خش خش میاد و مامانم سریع میگه بدو وای فای خاموش کن و وقتی من میگم روشن نیست خودش یاد گرفته میره دکمشو میزنه سه سوت خاموشش میکنه تقصیره خودمه یادش دادم والا بلد نبود🤦🏻♀️🤦🏻♀️
الان خاله اخریم زنگ زد (چون بنده ۶ تا خاله دارم)و وای فای روشن بود دراومدم میگم سلام میگه وای از دسته وای فای شما برو خاموش کن و من از شدته تعجب چشام گرد و دهنم به اندازه تمساح باز شده بود که خالم از کجا فهمیده .بعد به مامانم میگم اینقد گفتی خاله هم یاد گرفته.بعد از پشته خط میگه یاد گرفتن نمیخواد دیگه ضایع هست هر وقت روشن میکنی🤦🏻♀️😂
و این شد کهه من فهمیدم چه خاله های باهوشی دارم یکی از یکی زیرک تر ماشالا😂😂😂
برام دعا کنید🙏🏻
خب سلام به همه دلم حسابی واسه همتون تنگ شده بود .واینکه کم کار شدم از دیروز امتحانامون شروع شده و درگیر درسام واین میون یه اتفاقای دیگه ایم افتاده که الان بازگو میکنم.
دیشب با مامانمو داداشم مجهز به ماسک و دستکش با ماشینه خودمون رفتیم بیرون مامانم یه سری خرید داشت یه سری چیزا هم باید میرسوند دسته خالم .خلاصه اینکه مامانم رفته بود عطاری تویه عطاریه یه خانم اومده بود بدونه ماسک و هیچی و گفته بوده که پسر عموش کرونا داشته رفته خونشون که روز بعدشم مرده و بعد این خانمو بچه هاش تست کرونا دادن و مثبت دراومده خلاصه اومده بوده تو عطاری و از مردم میخواسته پولی چیزی بدن بهش چون پوله ماسک و هیچی نداشته و همه اینو که گفته فرار کردن چون به هر حال فکره جونه خودشه .مامانم مجهز بود خدایی اینجوریم که میگه فاصلش از اون خانم زیاد بوده اما از همون دیروز عصر من تب کردم و بی حالم یه خورده هم گلوم درد میکنه امیدوارم یه سرما خوردگیه ساده باشه اخه تو امتحانامم هست و درسخوندن سخت میشه اگه مریض باشم .
اومدم بگم مثله همیشه که کنارپ بودید دعا کنید برام که خدایی نکرده کرونا نباشه و حالم زود رو به راه شه 🙏🏻
همتونو دوست دادم خیلی زیاد💜⭐
چالش رنگ👀
سلام بچه ها خب از شدته بیکاری و بی حوصلگی به ذهنم رسید که یه چالش ایجاد کنم و اونم چالشه رنگه .اومدم بگم رنگ مورد علاقتون چیه؟ و چی باعث شده به این رنگ علاقه داشته باشید؟و این رنگ رو به کدوم آدم تو زندگیتون میدید؟
دلتنگی🥀
دلتینگی لجبازترین حس دنیاست
هرچه برایش توضیح دهی بیشتر پایش را به فرش دلت میکوبد...
مثبت اندیشی🙂
خب درسته اینجا زیاد شکایت میکنم تو متنام از محدودیتام و ازرواله زندگیم.همین چنددقیقه پیش با نهال جونی صحبت میکردیم و نهال جونی مثله اینکه یه مشکلی براش پیش اومده بود.خب اول بگم منو نهال جونی مثه دوتا خووهریم یعنی خیلی خیلی هوای همو داریم و همه چیزمونو باهم تقسیم میکنیم ولی یه تفاوته بزرگ داریم اینکه من اگه این مشکلاتو دارم اما همیشه انرزیه مثبت میدم همیشه امیدوارو خوش بینم .و همه در عجبا این همه انرژیه مثبت از کجا میاد .
هم اتاقیام یه روز نباشمم وقتی برمیگردم افسردگی گرفتن😅😂🤦🏻♀️.
ولی نهال جونی زود جوش میاره نمیتونه صبر کنه و زود ناامید میشهه و من همش دارم بهش انرژیه مثبت میدم ومیگم فکرای خوب خوب کن چون فکرای خوب دنیاتو عوض میکنن و مسیر زندگیتو بهتر میکنن.
من معتقدم آدمی که توب هترین شرایطه هنر نمیکنه اگه خوشحال باشه و پراز افکاره مثبت مهم اینه که توشرایط سختبتونیم هنوزم مثبت فکرکنیم 😊🤗
چالش تشبیه آهنگا به آدما🎵🎶
بازم سلام نزدیکه امتحاناست و من تازه حسه نوشتم گل کرده نمیدونم چرا ولی دلم نیومد این چالشای قشنگو انجام ندم🤗
این اهنگ یوسف زمانی مثله پسریه که عشقش ولش کرده رفته و تماسا پیاماشو جواب نمیده و پسره از دوریش خیلی ناراحته و حالش بده
این آهنگ آرون افشار مثله آدمیه که از زندگی خسته شده بریده و تو اوجه ناامیدیه که یه دفعه نیمه گمشدشو وکسیو توزندگیش پیدا میکنه که امیداز دست رفتشو برمیگردونه بهش وباهاش معنیه واقعیه خوشبختیو تجربه میکنه
این اهنگه علی یاسینیم که نگم براتون اصلا خوراکه رقصه هاا😅
و مثله آدمیه که عاشقه یکی شده که هم سطحه خودش نیست و داره از یارش گله و شکایت میکنه که باهام راه نمیای و همه کاری برات میکنم و تو نمیبینی و یه جورایی مثله اینکه یارش باهاش سازگاری نداره بیچاره
این اهنگه عماد اراد مثله پسریه که به شدت عاشقه یارشه و زن ذلیل به تمام معناست هی از یارشو چشم و ابرشو خلاصه این چیزا تعریف میکنه ولی حقیقتا یه خورده بی غیرته هی به یارش میگه جلوی کس و ناکس رخ نمایان کن😅(یه خورده فکر نمیکنه که عیبه زشته بابا)
خب اینم از چالشه من بسی خرسندم رسالتی که علیرضا خان بردوشم گذاشت رو انجام دادم واقعا چالشه خوبی بود و ممنونم که منو دعوت کردی ،خودم حسابی کیف کردم موقع نوشتنش🤗😊
https://t.me/BChatBot?start=sc-201265-yFrfnjt
-
تیر ۱۴۰۲ ( ۱ )
-
اسفند ۱۴۰۱ ( ۲ )
-
شهریور ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
فروردين ۱۴۰۱ ( ۴ )
-
اسفند ۱۴۰۰ ( ۳ )
-
بهمن ۱۴۰۰ ( ۱ )
-
شهریور ۱۴۰۰ ( ۴ )
-
مرداد ۱۴۰۰ ( ۶ )
-
خرداد ۱۴۰۰ ( ۳ )
-
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۲ )
-
فروردين ۱۴۰۰ ( ۱ )
-
اسفند ۱۳۹۹ ( ۱۵ )
-
بهمن ۱۳۹۹ ( ۲۲ )
-
دی ۱۳۹۹ ( ۷ )
-
آذر ۱۳۹۹ ( ۱ )
-
آبان ۱۳۹۹ ( ۳ )
-
شهریور ۱۳۹۹ ( ۵ )
-
مرداد ۱۳۹۹ ( ۱۶ )
-
تیر ۱۳۹۹ ( ۱۶ )
-
خرداد ۱۳۹۹ ( ۱۷ )
-
اسفند ۱۳۹۸ ( ۲ )